زناشویی

چرا در برخی روابط احساس می‌کنیم که دیگر هیچ چیز تغییر نمی‌کند؟

آیا تا به حال در رابطه‌ای بوده‌اید که احساس کنید درجا می‌زنید؟ گویی همه چیز تکراری و کسل‌کننده شده و هیچ پیشرفتی در رابطه دیده نمی‌شود. این حس می‌تواند بسیار ناامیدکننده و حتی آزاردهنده باشد. اما چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ دلایل متعددی وجود دارند که می‌توانند باعث شوند یک رابطه به بن‌بست برسد و احساس کنیم دیگر هیچ چیز تغییر نمی‌کند. در این مقاله، به شانزده نکته مهم که می‌توانند در این مسئله نقش داشته باشند، می‌پردازیم.

  • عدم ارتباط موثر:

    گفتگو نکردن درباره احساسات، نیازها و انتظارات، رابطه را در سکون فرو می‌برد.
  • ترس از آسیب‌پذیری:

    ناتوانی در نشان دادن خود واقعی و ترس از قضاوت شدن، مانع از صمیمیت و رشد رابطه می‌شود.
  • عدم تلاش برای حل مشکلات:

    نادیده گرفتن مشکلات یا اجتناب از رویارویی با آنها، باعث انباشت نارضایتی‌ها می‌شود.
  • تکرار الگوهای رفتاری مخرب:

    گیر افتادن در الگوهای منفی مانند سرزنش، انتقاد یا سکوت، رابطه را فرسوده می‌کند.
  • عدم اختصاص زمان با کیفیت به یکدیگر:

    سپری نکردن وقت کافی با هم و عدم تمرکز بر رابطه، باعث دوری و بی‌تفاوتی می‌شود.
  • از دست دادن جذابیت:

    عدم تلاش برای حفظ جذابیت برای یکدیگر، چه ظاهری و چه شخصیتی، می‌تواند باعث سردی رابطه شود.

ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

  • تفاوت در ارزش‌ها و اهداف:

    اگر ارزش‌ها و اهداف شما با شریک زندگی‌تان همسو نباشد، در بلندمدت دچار مشکل خواهید شد.
  • بی‌توجهی به نیازهای یکدیگر:

    عدم درک و برآورده کردن نیازهای عاطفی، فیزیکی و روانی یکدیگر، نارضایتی ایجاد می‌کند.
  • عدم انعطاف‌پذیری:

    عدم تمایل به سازش و تغییر در رفتارها، مانع از رشد و تطبیق با شرایط جدید می‌شود.
  • وجود سوءظن و بی‌اعتمادی:

    شک و تردید نسبت به یکدیگر، فضای رابطه را مسموم و ناامن می‌کند.
  • دخالت‌های بی‌جای دیگران:

    اجازه دادن به افراد دیگر برای دخالت در رابطه، مرزها را از بین برده و استقلال رابطه را خدشه‌دار می‌کند.
  • عدم قدردانی:

    فراموش کردن قدردانی از تلاش‌ها و ویژگی‌های مثبت یکدیگر، احساس نادیده گرفته شدن را ایجاد می‌کند.

بهبود روابط زناشویی

  • روابط خارج از چارچوب:

    خیانت عاطفی یا فیزیکی، اعتماد را از بین می‌برد و رابطه را به شدت آسیب می‌زند.
  • عدم پذیرش مسئولیت:

    شانه خالی کردن از مسئولیت اشتباهات و عدم عذرخواهی، مانع از ترمیم رابطه می‌شود.
  • مقایسه رابطه با دیگران:

    مقایسه مداوم رابطه خود با دیگران، باعث نارضایتی و حسرت می‌شود.
  • عدم کمک گرفتن از متخصص:

    در صورت وجود مشکلات جدی، اجتناب از مراجعه به مشاور یا روانشناس، فرصت بهبود رابطه را از بین می‌برد.

این عوامل می‌توانند به تدریج رابطه را تضعیف کرده و احساس بی‌تغییری و سکون را به وجود آورند. شناسایی این عوامل، اولین قدم برای تلاش در جهت بهبود و احیای رابطه است.

۱. فقدان ارتباط موثر

یکی از اصلی‌ترین دلایل این حس، فقدان ارتباط موثر و شفاف بین طرفین است.وقتی نتوانیم احساسات، نیازها و انتظارات خود را به درستی بیان کنیم، سوء تفاهم‌ها شکل می‌گیرند و رابطه در یک چرخه تکراری گرفتار می‌شود.در این حالت، طرفین از بیان مسائل واقعی خود اجتناب می‌کنند و به جای حل مشکلات، آنها را نادیده می‌گیرند.این امر باعث می‌شود مشکلات کوچک به تدریج بزرگتر شده و احساس رکود در رابطه بیشتر شود.مثلا ترس از واکنش منفی همسر یا شریک عاطفی می‌تواند باعث شود از بیان نیازهای واقعی خود خودداری کنیم و در نتیجه، رابطه به سمت یکنواختی و عدم رضایت پیش رود.

ارتباط موثر نه تنها شامل بیان درست احساسات است، بلکه گوش دادن فعال به طرف مقابل و درک دیدگاه او نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

بدون این مهارت‌ها، رابطه نمی‌تواند رشد کند و به بلوغ برسد.برای بهبود ارتباط، می‌توان از تکنیک‌های مختلفی مانند گوش دادن فعال، همدلی و پرسیدن سوالات باز استفاده کرد.در ضمن، اختصاص دادن زمان مشخص برای گفتگو و حل مسائل می‌تواند به جلوگیری از انباشت مشکلات کمک کند.بهبود روابط زناشویی

۲. روزمرگی و یکنواختی

افتادن در دام روزمرگی و انجام کارهای تکراری به مرور زمان می‌تواند شور و هیجان رابطه را از بین ببرد.وقتی هیچ چیز جدید و جذابی در رابطه رخ ندهد، احساس می‌کنیم که همه چیز ثابت مانده و تغییری نمی‌کند.این یکنواختی می‌تواند شامل تکراری شدن فعالیت‌های مشترک، گفتگوهای کلیشه‌ای و حتی عادات رفتاری باشد.در این شرایط، طرفین دیگر انگیزه ای برای تلاش در جهت بهبود رابطه ندارند و به تدریج از هم دور می‌شوند.برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است که آگاهانه به دنبال ایجاد تنوع و هیجان در رابطه باشیم.

انجام فعالیت‌های جدید، سفر کردن، یادگیری مهارت‌های جدید و حتی تغییر دکوراسیون خانه می‌تواند به شکستن روزمرگی کمک کند.

مهم‌ترین نکته این است که از خود بپرسیم چه چیزی می‌تواند به رابطه ما انرژی و تازگی ببخشد و سپس برای انجام آن تلاش کنیم.

رابطه زناشویی

۳. انتظارات غیرواقع‌بینانه

انتظارات غیرواقع‌بینانه از رابطه و طرف مقابل می‌تواند یکی از عوامل مهم در ایجاد احساس رکود و عدم تغییر باشد. وقتی انتظارات ما با واقعیت همخوانی نداشته باشد، همواره احساس نارضایتی و ناامیدی خواهیم داشت. این انتظارات غیرواقع‌بینانه می‌تواند شامل تصورات کاملا مطلوب از عشق، رابطه و شریک زندگی باشد. مثلا تصور اینکه شریک زندگی باید همیشه شاد، مهربان و حامی باشد، یک انتظار غیرواقع‌بینانه است. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران همه انسان‌ها دارای نقاط ضعف و قوت هستند و در طول زندگی با چالش‌ها و مشکلات مختلفی روبرو می‌شوند. پس، لازم است که انتظارات خود را با واقعیت‌های زندگی تطبیق دهیم و درک کنیم که رابطه کامل وجود ندارد. برای کاهش انتظارات غیرواقع‌بینانه، می‌توان به بررسی الگوهای فکری خود و شناسایی باورهای نادرست در مورد رابطه پرداخت. در ضمن، صحبت کردن با یک مشاور یا روانشناس می‌تواند در این زمینه مفید باشد.

۴. عدم رشد فردی

وقتی هر یک از طرفین در رابطه از رشد فردی باز می‌مانند، رابطه نیز به مرور زمان دچار رکود می‌شود.رشد فردی شامل یادگیری مهارت‌های جدید، دنبال کردن علایق شخصی، بهبود خودآگاهی و ارتقاء سطح دانش و آگاهی است.وقتی فردی از رشد فردی باز می‌ماند، احساس می‌کند که در زندگی خود پیشرفتی ندارد و به مرور زمان احساس بی‌حوصلگی و نارضایتی می‌کند.این احساسات منفی می‌تواند به رابطه نیز منتقل شود و باعث شود که رابطه نیز بی‌روح و بی‌انرژی به نظر برسد.برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است که هر یک از طرفین به طور فعال به دنبال رشد فردی خود باشند.

این کار می‌تواند شامل شرکت در دوره‌های آموزشی، مطالعه کتاب، یادگیری یک زبان جدید، دنبال کردن یک سرگرمی جدید یا حتی تغییر شغل باشد.

در واقع، رشد فردی و رشد رابطه دو روی یک سکه هستند.هر چه فرد بیشتر رشد کند، رابطه نیز قوی‌تر و سالم‌تر خواهد بود.

۵. نادیده گرفتن نیازهای عاطفی

یکی از دلایل مهم احساس عدم تغییر در روابط، نادیده گرفتن نیازهای عاطفی یکدیگر است. هر فردی نیازهای عاطفی خاص خود را دارد، از جمله نیاز به توجه، محبت، حمایت، قدردانی و پذیرش. وقتی این نیازها نادیده گرفته شوند، فرد احساس می‌کند که مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته است و به مرور زمان از رابطه دلسرد می‌شود. این امر می‌تواند منجر به ایجاد فاصله عاطفی و احساس تنهایی در رابطه شود. برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است که به نیازهای عاطفی یکدیگر توجه کنیم و برای برآورده کردن آنها تلاش کنیم. این کار می‌تواند شامل ابراز محبت و قدردانی، گوش دادن فعال به صحبت‌های یکدیگر، همدلی با احساسات یکدیگر و حمایت از یکدیگر در شرایط سخت باشد. رابطه زناشویی در واقع، توجه به نیازهای عاطفی یکدیگر، سوخت رابطه است که آن را زنده و پویا نگه می‌دارد.

۶. ترس از تغییر

ترس از تغییر می‌تواند یکی از موانع اصلی در مسیر رشد و پویایی رابطه باشد.گاهی اوقات، طرفین به دلیل ترس از ناشناخته‌ها، از تغییر الگوهای رفتاری خود و یا ایجاد تغییرات مثبت در رابطه اجتناب می‌کنند.این ترس می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله ترس از شکست، ترس از طرد شدن، ترس از آسیب دیدن و یا ترس از دست دادن کنترل.هر کدام از این ترس‌ها می‌تواند باعث شود که فرد در منطقه امن خود باقی بماند و از پذیرش تغییرات مثبت در رابطه خودداری کند.برای غلبه بر ترس از تغییر، لازم است که به خود یادآوری کنیم که تغییرات مثبت می‌توانند به رشد و پویایی رابطه کمک کنند.

در ضمن، می‌توانیم با قدم‌های کوچک شروع کنیم و به تدریج تغییرات بزرگتری را در رابطه ایجاد کنیم.

در واقع، پذیرش تغییرات مثبت، کلید باز کردن قفل پتانسیل‌های پنهان رابطه است.

۷. مشکلات حل نشده گذشته

حمل بار مشکلات حل نشده گذشته، مانند وزنه ای سنگین، می‌تواند انرژی و پویایی رابطه را به تحلیل ببرد.این مشکلات، مانند زخم های التیام نیافته، هر از گاهی سر باز کرده و مانع از پیشرفت و ایجاد تغییرات مثبت می شوند.زمانی که مشکلات گذشته به طور کامل حل نشوند، احساسات منفی مانند خشم، رنجش و بی اعتمادی میتوانند در رابطه باقی بمانند و به مرور زمان، صمیمیت و نزدیکی را از بین ببرند.برای رهایی از این بن بست، لازم است که طرفین با صداقت و شهامت به بررسی مشکلات گذشته بپردازند و به دنبال راه حل هایی برای التیام و بخشش باشند.

این فرایند می‌تواند دشوار و دردناک باشد، اما برای ایجاد یک رابطه سالم و پویا ضروری است.

در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌تواند در این مسیر بسیار مفید باشد.یک متخصص می‌تواند به طرفین کمک کند تا احساسات خود را به درستی بیان کنند، دیدگاه های یکدیگر را درک کنند و راه حل های مناسبی برای مشکلات خود پیدا کنند.در واقع، التیام زخم های گذشته، فرصتی برای ساختن آینده ای روشن تر است.

۸. کمبود صمیمیت عاطفی و فیزیکی

صمیمیت، چسبی است که دو نفر را در یک رابطه به هم متصل نگه می‌دارد.کمبود صمیمیت عاطفی و فیزیکی می‌تواند به مرور زمان باعث شود که رابطه سرد و بی‌روح به نظر برسد و احساس کنید هیچ چیز تغییر نمی‌کند.صمیمیت عاطفی به معنای احساس نزدیکی، درک و پذیرش از طرف مقابل است.این نوع صمیمیت از طریق گفتگوهای صمیمانه، به اشتراک گذاشتن احساسات و تجربیات شخصی و حمایت از یکدیگر در شرایط سخت به وجود می‌آید.صمیمیت فیزیکی نیز شامل لمس کردن، در آغوش گرفتن، بوسیدن و رابطه جنسی است.این نوع صمیمیت به تقویت پیوند عاطفی و افزایش احساس نزدیکی و جذابیت کمک می‌کند.

برای افزایش صمیمیت در رابطه، لازم است که به یکدیگر وقت و توجه کافی اختصاص دهید، در مورد احساسات خود با هم صحبت کنید، یکدیگر را لمس کنید و فعالیت‌های لذت‌بخش را با هم انجام دهید.

۹. عدم قدردانی از یکدیگر

قدردانی، سوختی است که انگیزه برای ادامه رابطه را زنده نگه می‌دارد.وقتی از تلاش‌ها و ویژگی‌های مثبت طرف مقابل قدردانی نکنیم، به مرور زمان انگیزه او برای ادامه رابطه کاهش می‌یابد و احساس می‌کند که تلاش‌هایش دیده نمی‌شود.این عدم قدردانی می‌تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم ابراز شود.مثلا ممکن است به طور مستقیم از طرف مقابل تشکر نکنیم و یا به طور غیرمستقیم با انتقاد و سرزنش، ارزش کارهای او را زیر سوال ببریم.برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است که به طور آگاهانه به دنبال ویژگی‌های مثبت طرف مقابل باشیم و به طور مرتب از او قدردانی کنیم.

این قدردانی می‌تواند به صورت کلامی، رفتاری و یا از طریق هدایای کوچک ابراز شود.

در واقع، قدردانی، یک چرخه مثبت ایجاد می‌کند که در آن هر دو طرف از رابطه لذت می‌برند و برای حفظ آن تلاش می‌کنند.

۱۰. تکرار الگوهای رفتاری مخرب

یکی از دلایل اصلی احساس رکود در روابط، تکرار الگوهای رفتاری مخرب است. این الگوها می‌توانند شامل بحث و جدل‌های تکراری، رفتارهای کنترلی، بی‌احترامی، بی‌توجهی و یا حتی خیانت باشند. وقتی یک الگوی رفتاری مخرب در رابطه شکل می‌گیرد، به مرور زمان به یک عادت تبدیل می‌شود و ترک آن بسیار دشوار می‌شود. این الگوها می‌توانند باعث ایجاد احساس خستگی، ناامیدی و درماندگی در رابطه شوند. برای شکستن الگوهای رفتاری مخرب، لازم است که ابتدا آنها را شناسایی کنیم و سپس به دنبال راه‌حل‌هایی برای تغییر آنها باشیم. این کار می‌تواند شامل مشاوره با یک متخصص، مطالعه کتاب‌های خودیاری و یا تمرین مهارت‌های ارتباطی جدید باشد. در واقع، شکستن الگوهای رفتاری مخرب، به منزله بازسازی بنیاد یک رابطه آسیب‌دیده است.

۱۱. تمرکز بر اشتباهات گذشته

نشخوار کردن اشتباهات گذشته، مانند حمل بار سنگین، می‌تواند رابطه را از حرکت باز دارد.تمرکز مداوم بر اشتباهات و خطاهای طرف مقابل، مانع از بخشش و رها کردن گذشته می شود و فضای رابطه را با احساسات منفی مانند خشم، رنجش و بی اعتمادی پر می کند.وقتی به طور مداوم اشتباهات گذشته را یادآوری می کنیم، به طرف مقابل فرصت رشد و تغییر را نمی دهیم و به مرور زمان، او را از تلاش برای بهبود رابطه دلسرد می کنیم.این امر می‌تواند منجر به ایجاد چرخه ای معیوب شود که در آن، هر دو طرف به طور مداوم اشتباهات یکدیگر را تکرار می کنند.

برای رهایی از این چرخه، لازم است که به یاد داشته باشیم که همه انسان ها اشتباه می کنند و بخشش، یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم است.

به جای تمرکز بر اشتباهات گذشته، باید بر روی نقاط قوت و تلاش های مثبت طرف مقابل تمرکز کنیم.در واقع، بخشش اشتباهات گذشته، فرصتی برای شروع دوباره و ساختن آینده ای روشن تر است.

۱۲. عدم تعیین اهداف مشترک

یک رابطه بدون اهداف مشترک، مانند کشتی بدون سکان است که در دریای زندگی سرگردان است.وقتی هیچ هدف مشترکی برای رسیدن به آن نداشته باشیم، به مرور زمان احساس می کنیم که در مسیرهای متفاوتی حرکت می کنیم و از هم دور می شویم.اهداف مشترک میتوانند شامل برنامه ریزی برای آینده، خرید خانه، بچه دار شدن، سفر کردن، یادگیری یک مهارت جدید و یا هر هدف دیگری باشند که هر دو طرف برای رسیدن به آن تلاش می کنند.این اهداف، انگیزه برای ادامه رابطه را افزایش می دهند و به طرفین کمک می کنند تا با هم همکاری کنند و از یکدیگر حمایت کنند.

برای تعیین اهداف مشترک، لازم است که با یکدیگر صحبت کنیم و در مورد رویاها و آرزوهای خود با هم به اشتراک بگذاریم.

سپس، باید اهدافی را انتخاب کنیم که برای هر دو طرف مهم و قابل دستیابی باشند.در واقع، اهداف مشترک، پیوندی ناگسستنی بین دو نفر ایجاد می کنند که آنها را در مسیر زندگی با هم همراه می سازد.

۱۳. مقایسه رابطه با دیگران

مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یک تله خطرناک است که می‌تواند منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی شود.هر رابطه ای منحصر به فرد است و مقایسه آن با دیگران، مانند مقایسه سیب با پرتقال است.وقتی رابطه خود را با روابطی که در شبکه های اجتماعی و یا در زندگی واقعی می بینیم مقایسه می کنیم، معمولا فقط جنبه های مثبت آن روابط را می بینیم و از مشکلات و چالش های آنها غافل می شویم.این امر می‌تواند باعث شود که احساس کنیم رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست و ارزش لازم را ندارد.

برای جلوگیری از این تله، لازم است که به یاد داشته باشیم که هیچ رابطه ای کامل نیست و همه روابط دارای مشکلات و چالش های خاص خود هستند.

به جای مقایسه رابطه خود با دیگران، باید بر روی نقاط قوت و ویژگی های مثبت رابطه خود تمرکز کنیم و برای بهبود آن تلاش کنیم.در واقع، هر رابطه ای یک اثر هنری منحصر به فرد است که ارزش آن را نمی توان با دیگر آثار هنری مقایسه کرد.

۱۴. فراموش کردن خود

فراموش کردن خود در رابطه، به معنای از دست دادن هویت و ارزش های شخصی است.وقتی تمام وقت و انرژی خود را صرف رابطه می کنیم و از نیازها و علایق خود غافل می شویم، به مرور زمان احساس می کنیم که بخشی از وجود خود را از دست داده ایم.این امر می‌تواند منجر به احساس خستگی، ناامیدی و افسردگی شود و به مرور زمان، انگیزه برای ادامه رابطه را کاهش دهد.وقتی خود را فراموش می کنیم، دیگر چیزی برای ارائه به رابطه نداریم و رابطه به یک تعامل یک طرفه تبدیل می شود.

برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است که به یاد داشته باشیم که قبل از هر چیز، باید به خود احترام بگذاریم و از نیازها و علایق خود مراقبت کنیم.

باید زمانی را برای انجام فعالیت هایی که دوست داریم اختصاص دهیم و ارتباط خود را با دوستان و خانواده حفظ کنیم.در واقع، یک رابطه سالم، رابطه ای است که در آن هر دو طرف، در کنار هم رشد می کنند و از یکدیگر حمایت می کنند.

۱۵. وجود مشکلات اساسی و حل نشدنی

گاهی اوقات، احساس رکود در روابط به دلیل وجود مشکلات اساسی و حل نشدنی است که مانع از پیشرفت و پویایی رابطه می شوند.این مشکلات میتوانند شامل تفاوت های اساسی در ارزش ها و باورها، عدم تعهد، خیانت و یا سوء استفاده باشند.وقتی با چنین مشکلاتی روبرو می شویم، تلاش برای بهبود رابطه ممکن است بی فایده باشد و تنها باعث افزایش درد و رنج شود.در این شرایط، لازم است که با صداقت و شهامت به بررسی رابطه بپردازیم و تصمیم بگیریم که آیا ادامه رابطه، به نفع هر دو طرف است یا خیر.گاهی اوقات، رها کردن یک رابطه، بهترین راه حل است.

رها کردن یک رابطه، به معنای شکست نیست، بلکه به معنای انتخاب سلامت و شادی خود است.با رها کردن یک رابطه ناسالم، می توانیم فرصتی برای شروع دوباره و یافتن یک رابطه سالم تر و رضایت بخش تر ایجاد کنیم.البته، تصمیم گیری برای رها کردن یک رابطه، یک تصمیم بسیار دشوار است.در این شرایط، کمک گرفتن از یک مشاور یا روانشناس می‌تواند بسیار مفید باشد.یک متخصص می‌تواند به ما کمک کند تا احساسات خود را به درستی درک کنیم، دیدگاه های مختلف را بررسی کنیم و بهترین تصمیم را برای خود بگیریم.در واقع، رها کردن یک رابطه ناسالم، به منزله نجات دادن خود از یک باتلاق است.

۱۶. عدم تلاش برای یادگیری و تغییر

رابطه مانند باغبانی است، نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر برای یادگیری مهارت‌های جدید و تغییر الگوهای رفتاری مخرب تلاش نکنیم، رابطه به مرور زمان پژمرده و بی‌روح می‌شود. یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر، مدیریت تعارض‌ها، همدلی و درک نیازهای طرف مقابل، می‌تواند به بهبود کیفیت رابطه کمک کند. در ضمن، تغییر الگوهای رفتاری مخرب مانند سرزنش، انتقاد، بی‌توجهی و یا رفتارهای کنترلی، می‌تواند فضای رابطه را سالم‌تر و سازنده‌تر کند. برای یادگیری و تغییر، می‌توان از منابع مختلفی مانند کتاب‌ها، مقالات، دوره‌های آموزشی، مشاوره و یا حتی تجربیات دیگران استفاده کرد. مهم‌ترین نکته این است که انگیزه و تعهد لازم برای ایجاد تغییرات مثبت در رابطه را داشته باشیم. در واقع، تلاش برای یادگیری و تغییر، سرمایه‌گذاری در آینده رابطه است.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. روابط عاشقانه گاهی مثل یک ماشین که توی گل گیر کرده میمونه… یادمه چند سال پیش با همسرم داشتیم توی همین چرخه روزمرگی گیر میافتادیم. هر روز همون بحث های تکراری، همون شکایات و احساس میکردم داریم از هم دور میشیم 😕

    یچی که خیلی بهم کمک کرد این بود که یهو تصمیم گرفتیم یه کار غیرمنتظره بکنیم. مثلا یه روز ظهر بجای شام درست کردن، کلنجار رفتیم یه رستوران جدید رو امتحان کردیم یا آخر هفته ها یه مسیر جدید رو برای پیاده روی انتخاب کردیم. این تغییرات کوچیک مثل جرقه ای بود 🔥

    یه چیز دیگه که فهمیدم اینه که بعضی وقتا آدم انقدر تو نقش “همسر خوب” غرق میشه که خود واقعی اش رو گم میکنه. من یه مدت مدام سعی میکردم آدم بی عیب و نقصی باشم و این باعث شده بود اعصابم همیشه خرد باشه 🤯

    الان دیگه میدونم رابطه سالم مثل یه گیاهه… نیاز به آب و خاک و نور داره ولی گاهی هم لازمه بهش فضای رشد بدی نه اینکه مدام بالای سرش وایسی و بکن و نکن کنی 🌱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا